دیروز عروسیش بود. عشقمو میگم....
نمیدونی چه حالی داشتم وقتی خنده رو صورتم بود و از درون داغون بودم.
فقط دنبال یه گوشه می گشتم که کسی نبینه دارم گریه میکنم.....
چند بار چشم تو چشم شدیم.
وقتی نگاهمون به هم گره می خورد بیشتر می خندید.
اخه لا مذهب ( لا مصب) بگو به چی میخندی؟!
به اشکای من. به دل سوخته ی من یا به قلب شکستم؟؟؟؟
برو...
با تمام نا مردیات و دوروغات بخشیدمت....
بخند،از ته دل بخند،من به درک، تو شاد باشی برام کافیه
تمام زندگیم عشق جدیدت مبارک
(خودم نوشتم)
نظرات شما عزیزان: